ضرورت خودسازي
حضرت علي (ع) در نامه ۵۳ که نامه اي مربوط به تشکيلات حکومت اسلامي است درباره اخلاق تشکيلاتي در ابتداي نامه سفارش هاي خود را به مالک اشتر مطرح ميکند:
۱- امره بتقوي الله: تقوا داشته باشد.
تقوا يعني:
- انسان حريم خدا را نگه دارد.
- اراده را در وجود خود حاکم کند.
- شهوات و غرايز و غضب بر او حکومت نکند.
- انسان تمام عيار باشد و حيواني زندگي کند.
در جاي ديگر حضرت علي(ع) تقوا به عنوان «زمام» نام ميبرد. يعني زمام انسان در دست خودش باشد. در خطبه ۱۶ نهج البلاغه ميفرمايد :« أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ : همانا تقوا چونان مرکبهاي فرمانبرداري هستند…» انسان بي تقوا سوار مرکبي چموش است که حتما اورا بر زمين مياندازد.
۲- ايثار طاعته: اهل گزينش طاعه الله باشد و کارها را بر اساس طاعت خدا انجام دهد (هدف: بندگي). لذا طاعت خط مشي و خط قرمزهاي فرد را مشخص ميکند.
۳-پيروي از واجبات و مستحبات: از آنچه خداوند در قرآن از واجبات و سنتها (مستحبات) امر کرده است پيروي کند، دستوراتي که جز با پيروي آن رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضايع کردن آن جنايتکار نخواهد گرديد.
۴- و ان ينصرالله : خدارا ياري کند (هدف اصلي)
ياري خدا يعني ياري ولي خدا و دين خدا زيرا خداوند نياز به ياري ندارد. کتاب آسماني و ولي خدا هر دو نياز به ياري دارند. حديث ثقلين هم به اين موضوع تاکيد دارد: « اِني تارِکٌ فيکُمُ الثَقَلَين، کِتابَ اللهِ و عِترَتي و…». در شرايط سخت قرارگرفتن پيامبران و به قتل رساندن آنها و نيز تحريف کتب آسماني از نمونههاي عدم حفاظت و نبود ياري رساندن است. اراده خدا برآن قرار گرفته است که قرآن به عنوان آخرين کتاب آسماني محفوظ بماند و از تحريف در امان بماند.
زمينه هاي ياري رساندن قرآن :
- نشر و ترويج قرآن
- اجرايي کردن قرآن
- تبيين صحيح آيات قرآن وجلوگيري از تحريف موضوعي
در کنار قرآن امام قرار دارد و خداوند نيز اراده کرده است آخرين امام يعني حضرت بقيه الله را حفظ کند و بحث غيبت از اين جا منشأ ميگيرد.
بايد توجه داشت که اين حفظ به معناي پيشرفت خود به خودي اهداف نيست. حفظ هم اسبابي دارد. يکي ازاين اسباب دعاي مومنين است که در دعاي فرج از خدا مي خواهند تا امام زمان(ع) را حفظ کند. با اين دعا ما هم سهيم هستيم و عشق و ارادت خود را به ولي خدا نشان ميدهيم ولي اهداف امام خود به خود پيشرفت نميکند و نياز به ياري دارد. نصرت دين خدا و ولي خدا هدفي است که در آن باخت نيست، فرد احساس پوچي نميکند. زيرا بندگي خدا مراتب زيادي دارد. بي نهايت است، خسته کننده نيست، مانند نماز معراج است. در اهداف دنيوي احساس پوچي و بن بست وجود دارد.
نکته: اهداف دنيوي در دل عبوديت جاريست.
گاهي فرد به دنبال کسب ثروت است و هدفش نيز بندگي خدا است بنابراين حتي اگر به آن نرسيد احساس باخت و در صورت رسيدن نيز احساس پوچي نميکند. بايد نيتها را درست و خالص شود و ببينيم به دنبال چه هستيم. در رهبري تشکيلات آيا قدرت اصالت دارد يا بندگي؟
اگر بندگي خدا مبناي عمل باشد ديگر براي فرد اهميتي ندارد در کجا قرار گيرد. بلکه مهم اين است مهرهاي از مهرههاي امام زمان(عج) باشد. فرد در تشکيلات بايد جاي مناسب خود را پيدا کند. در تشکيلات همه يک مقصد و يک نيت دارند، همه خالصند ولي همه افراد نميتوانند همه کارها را انجام دهند. در تشکيلات نيازهاي گوناگوني وجود دارد و انسانها هم داراي توانايي ها و استعدادهاي گوناگوني هستند. برخي انبيا بر برخي ديگر فضيلت پيدا کردند. حتي پيامبران اوالعزم هم در يک مرتبه نيستند. هر کس نيازها و استعدادهاي خود را بشناسد و براي چه کاري ساخته شده است؟