به تاریخ: ۹۳/۸– ویرایش : دانش آموز
رفعتی: درمورد وابستگی متربی به مربی بحث شده ایا؟
مرزوقی: تا اون جایی که به ذهنم میرسه ،آره،فکر کنم بحث شده،ولی دانش اموز بیشتر در جریانه
دانش آموز : وابستگی مربی به متربی بحث شده… اما متربی به مربی نه
امیر : دل متربی رو نباید شکست. شاید کمبود محبت داره . شاید دیدن شما اون رو یاد خدا بیامرز می اندازه
خلاصه خودتونو جای اون بزارید
سیلاوی: چند روز پیش سرگروه جدیدی به گروهم معرفی شد اما برخی از اعضا گریه می کردند
امیر : اصلا چرا همه چیز رو مشکل ببینیم همین وابستگی کلی برکات داره
براتی: افراط در هر چیزی مذموم است حتی محبت افراطی و وابستگی!
امیر : افراط را تعریف کنید. این مفاهیم نسبی هستند
براتی: محبتی رو افراطی میگن که در عرض محبت خدا باشه مثلا متربی مسجد میاد چون مربی اون مسجد میاد واگه یه روز مربی نیاد او هم مسجد رو ترک میکنه !
امیر : حالا افراط در محبت طولی را تعریف کنید
براتی: در مقابل تعریفی که شد دیگه ! یعنی کنترل داشتن! مربی رو دوست داره ولی نه انقدر که حتی عبادتش رو هم به خاطر اون انجام بده یا مربی رو بر پدر و مادرش ترجیح بده و…
صفربنا : محبت لازمه کار تربیتی است البته در هر کاری زیاده روی باعث آسیبه . ولی اصل محبت و وابستگی لازمه کاره . چون تا متربی وابسته نباشه حرف مربی رو خریدار نیست
صادقی: محبت عرضی(به قول شما)برای اون زمانیکه متربی(به قول دانش آموز)هنوز به محبت خدا نرسیده،اشکال داره؟ شما چطور میخوای بدون محبت به مربی،اونو برسونی به محبت خدا؟
امیر : محبت در طول محبت خدا محدودیت نداره و مطلقه
رفعتی: اقا بحث نکنید باشه برا فردا،من تو این قضیه خیلی حرف دارم ولی الان نمیتونم
صادقی: به قول علامه،از ایستگاه خودشون سوارشون کنید،ولی اون ایستگاهی که خودتون میخواین(خدا)پیادش کنید…
سیلاوی: عالی
امیر : محبت فوق ابزارهای مربیه نمیشه بگی استفاده نکن
براتی: بله قبوله در طول محبت خدا اشکال نداره !
امیر : در عرض محبت خدا باشه که شرکه
براتی: ولی این روش که محبت افراطی باشه و بعد برسه به خدا خطرناکه معلوم نیست جواب بده شهید مطهری کتاب جاذبه و دافعه !
صادقی: درسته
صادقی: برای همین بعضی ازعلما میگن که مربی،باید مجتهد باشه! متقی و…
امیر : محبت افراطی در عرض مشکل داره و کمش هم زیاده اما اون دومی نا محدوده
امیر : مهربانی به معنی بیقانونی نیست. مهربانی داریم، قاعده و ضابطه هم داریم.
براتی: محبت مربی نباید مانع محبت های بالاتر بشه !البته این مربی باید خیلی خود ساخته باشه یعنی با این که متربی به اون وابسته شده ولی در باطن و ظاهر متربی رو به خودش نخونه واسطه باشه برای اتصال به بالا !
امیر : دلیل محدود کردن محبت به خاطر نا خالصی های مربیه دیگه!!
امیر : نا خالصی مربی قضیه رو گل آلود می کنه
براتی: دقیقا
امیر : مربی باید خودش رو بشناسه و کار دست خودش نده . و به اندازه تقوای خودش محبت کنه
امیر : به خاطر بهشت دیگران قرار نیست خودمون جهنمی بشیم
براتی: حالا اگه ناخواسته این محبت ایجاد شد؟؟؟؟
امیر : محبت غیر الهی ؟
امیر : تکلیفش مشخصه
براتی: بله ولی شیوه مشخص نیست چون متربی نابود میشه اگه اشتباه کنیم !
امیر : اگر متربی خطایی کرده باشه به جای محبت حقیقی محبت مجازی کنه . جهنمش خنک تره
جبارات: مربی وظیفه اش اینه که محبت الهی رو به بچه های گروهش بچشونه
جبارات: یجور واسطه هست باید توجه داشته باشه که فقط ی واسطه هست
امیر : یعنی به جای معانقه و مصافحه بره تو واتساپ عرض ادب کنه!!
مرزوقی: سلام.قران پیامبر را پیامبر رحمت معرفی کرده و توی سوره ال عمران به پیامبر می فرمایند که اگر تند خو و سخت دل بودی از کنارت پراکنده می شدند
امام علی ع حکمت۵۰،دل های مردم فراری و گریزان هستند و به کسی روی خواهند اورد که الفت داشته باشه
دوست عزیزمون کتاب جاذبه و دافعه رو اسم اوردن،پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت خونده بشه چرا که جوابهای بحث محبت از متربی و به متربی اونجاست ولی فقط یه جمله از شهید میگم که فکر نکنیم شهید محبت زیاد رو نفی کرده
عشق یعنی به شدت رسیدن علاقه،عشق اکسیر و کیمیا نامیده شده چراکه نیروی تبدیل دارد و اگر در جهت علوی متصاعد شود کرامت و خرق عادت پدید می اورد-خرق عادتی که امام حسن عسکری می فرمایند اگر معتاد رو کاری کردی که از عادتش دست برداره معجزه کردی-عشق تصفیه گر است
پس محبت زیادی مشکلی نداره،مشکل جایی هست که علوی نباشه و ما هم نمیتونیم بگیم که اصلا نمی تونیم و این توانایی رو نداریم که این محبت رو به سمت علوی و خدایی سوق بدیم.ببخشید طولانی صد،ولی یه پیشنهاد دارم به دانش اموز
به جای اینکه بحث کنیم بریم دو تا کتاب رو بخونیم
اول جاذبه و دافعه رو اون هم با دقت و خط به خط
دوم کتاب مسئولیت و سازندگی علی صفایی حاءری
رفعتی: درمورد وابستگی متربی به مربی
۱- این اتفاق نتیجه محبت اشتباهه
۲- از عواقب بدی که داره باعث جدایی متربی از مسجد میشه یعنی مثلا مربی دیگه وقت نمیکنه بیاد مسجد متربی هم میگه حالا که فلانی نیست من دیگه نمیرم
۳- این فرایند عملا الگو سازی اشتباه رخ میده یعنی الگوی عملی متربی میشه مربی که بسیار خطرناکه
۴- این وابستگی بعد از مدتی دوطرفه میشه که افات وابستگی متربی به مربی بحث شده قبلا
این مقداری از تجربیات شخصی بنده بود باز اگر وقت شد ادامه اش رو هم مینویسم
– دانش آموز مسلمان: اگر وابستگی محبتی هم نباشه که الگوپذیری شکل نمی گیره…
مثال ما و اهل بیت هم همینه.. محبت و وابستگی منجر به الگوگیری
رفعتی: محبت مربی نه بعنوان برادر بزرگتر،نه مثل دوست صمیمی،نه مثل پدر(!!!)،نه مثل معلم یا فرد غریبه است،بلکه محبت باید تربیتی باشد یعنی مربی گونه محبت بشه
حدود محبت رو هم مقداری بحث شد بقیه اش رو هم یک جمع و جوری بکنم اطلاعاتمو میگم
دانش آموز : محبت واقعی به نظرم انواع نداره…
در مثال ما ٬ محبت و علاقه ما و اهل بیت (ع) هم تربیتیه هم خانوادگی می دونیمش.. خیلی تفاوتی ندارن.
رفعتی: د؛ مربی مقاصد و كمالات و همچنين ارزشها و تكاليف را مینماياند، خطرات و موانع را گوشزد میسازد، اولويتها را در مقام تزاحم روشن میكند و علائم تشخيصی را معلوم میسازد. همچنين با تذكر و موعظه، تشويق و دلگرم سازی، ايجاد تمركز، اميدبخشی، ارائه الگوهای موفق، الزام و عتاب و فراهم كردن حلقه صالحان به متربی انگيزه حركت میدهد. نقاط قوت و كاستیها و رذائل اخلاقی او را تشخيص میدهد، مشكلات كليدی او را میيابد و میتواند به خوبی در اين موارد ريشهيابی كند. پس از آن با ارائه راهكارهای موردی و مصداقی،، يعنی برنامه متناسب، با ويژگیها و شرايط متربی، او را به سوی سلامت اخلاقی و سپس كمال و تعالی سوق میدهد.
علاوه بر اين او را در مسير حركت وانمیگذارد و مشفقانه همراهی میكند؛ يعنی با نظارت مستمر بر اجرای صحيح برنامه، و مطالبه و ارزيابی فعاليتهای متربی در جريان حركت او قرار میگيرد و هرگاه متوجه تصميم يا روش نادرستی از ناحيه او شد، تذكرات لازم را به او میدهد و يا در بسته دستورات خود تغييرات لازم را اعمال میكند.
مربی بايد روال تربيت را به سوی استقلال متربی راهبری كند و از وابستگی دائم او به خود بكاهد. اگر قرار باشد فرايند تربيت تا ابد زير نظر مربی ادامه داشته باشد، جريان تربيت با خطر جدی مواجه خواهد شد؛ چرا كه مربی همواره همراه متربی نيست. بنابراين لازم است جريان تربيت به سمتی هدايت شود كه ضرورت مراجعه به مربی آرام آرام كم شود و متربی بتواند مسير رشد را مستقلاً طی كند.
در آموزههای اسلامی علاوه بر بيان معارف والای اخلاقی بر نقش الگو در تربيت نيز تأكيد شده است. الگو تجسم عينی كمالاتی است كه انسان در پی آن است. مربی علاوه بر معرفی الگوهای مناسب، خود نيز در جايگاهی است كه خواسته و ناخواسته، با رفتار و گفتار در مقابل ديدگان متربی قرار دارد و بر جان الهامپذير او اثر میگذارد. هرچه محبت و ارادت متربی به او بيشتر باشد، الگوبرداری از رفتار و شخصيت او بيشتر و تأثيرات او در جان متربی عميقتر است.
رفعتی: درمورد انواع محبت حرفتون کاملا اشتباهه . الان درحال طی طریقم نمیتونم بنویسم چراشو
دانش آموز : حرفم رو اصلاح میکنم…
برای اول کار یا برای متربیان خردسال٬ به واسطه هم نیاز به محبت و هم نیاز به الگو٬ باید محبت و وابستگی ایجاد بشه که متربی این مسیر رو از مربی یاد بگیره… و در ادامه این وابستگی تبدیل به شناخت و علاقه به خود راه و هدف بشه ٬ نه شخص مربی
سلام من یک سرگروه هستم این بحث خیلی مهمه ما مورد داشتیم که حلقه اینقدر به سرگروهشون عادت کرده بودن که وقتی سرگروه رفت همه رفتن سرگروه هم خیلی خیلی نالایق بود و کار های ناشایست انجام می داد اما بچه ها بخاطر محبتشون به اون چیزی نمی گفتن تا وقتی رفت همه چیز معلوم شد
احترام گذاشتن به متربی:نظرخواهی -مشورت- خوب گوش دادن-استفاده از تواناییهای متربی و….