درپایگاه بسیج شهدای کلاته انداده جوین خراسان رضوی در اوایل شروع حلقه های صالحین وجذب یکسری جوانان هنجارشکن و یا نابهنجار، یک سری مخالف جذب و ورود این بچه ها به حلقه ها و حتی بعضی مواقع برادرانی که طاقت رفتارها وسخنان انها را نداشتند با ناراحتی جلسه
را ترک و شاید چند جلسه هم حضور پیدا نمی کردند ولی ما کارخودمان را انجام میدادیم
روزهای خیلی سخت بایک سری جوانان پرشر و شور امابا قلبی بی ریا بعدازجلسات زیاد و اموزش های تئوری و میدان تیر وارد اردوههای تفریحی ورزمی و رفاقتهای کوچه وهمراه شدن درمراسم های مذهبی وغیره .
…. یک روز درمسجد روستا نماز مغرب وعشا بایکی از اهالی مشغول صحبت درباره موضوعی بودیم ان بنده خدا یک دفعه گغت فلانی چند روز پیش ظهر امدم مسجدنماز بخوانم وارد مسجدشدم یک دفعه فکر کردم اشتباه میکنم .گوشه مسجدجوانی رادیدم دارد نمازمی خواند که شآیدپدر و مادرجوان هم اگرمی دیدند باور نمی کردند چنان غرق درراز و نیازباخدای خود بود که من حسرت ان خلوص و بندگی راکردم باخودم گفتم بچه ها اگر در مسجدشبهای جمعه درحلقه صالحین جمع می شوند نتیجه میشود نمازخواندن این جوان و حسرت ان پیرمرد. باخودم گفتم شجره طیبه صالحین میوه های شیرین وبهشتی دارد.
برای سلامتی رهبر عزیزم سه صلوات بفرستید
سلام . من تازه به دوستان سرگروه پیوستم و الان جزو کمک سرگروه ها هستم . تا اونجایی که روابط عمومی بالایی دارم خاطرات این چنینی زیادی شنیدم . انشالله بعد از یه مدت کوتاه نه تنها سایت و یا حداقل وبلاگ پایگاه و حلقات را راه اندازی خواهم کرد و خاطرات را یاد داشت میکنم بلکه به شدت از شما کمک میگیرم تا خاطرات را برای دوستان دیگه اینجا به انتشار بزارید …
سلام و رحمه الله..
آقا بسم الله.. ناز نفست..
سایتتون واقعا عالیه عالیه…متشکر از شما فعالان واقعا فرهنگی…خدا حفظتون کنه
مطالب خیلی زیباست…به ما خیلی کمک کردید شما عزیزان….خدا سلامتیتون بده